هشدار جدی در ایران؛ تامین اجتماعی منتظر ۱۳میلیون سالمند باشد | دهه شصتیها همچنان میتازند
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۸۷۳۹۵
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با بررسی ساختار جمعیت ایران، پیشبینی کرده که جمعیت ۶۵ ساله به بالا تا سال ۱۴۲۰ به بیش از ۱۳ میلیون نفر میرسد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مرکز پژوهشهای مجلس در این گزارش هشدار داده که نظام تامین اجتماعی کشور ایران باید منتظر تامین اجتماعی و مراقبت بهداشتی از یک جمعیت بالغ بر سه برابر آماری باشد که در حال حاضر وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «سالمندی جمعیت در ایران: نتایج دادهکاوی آیندهگر» به بررسی جمعیت ایران پرداخت و به سوالاتی که مطرح شده نیز پاسخ داده است. در این گزارش آمده که در آینده نه چندان دور، ایران با ۱۰ میلیون نفر جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر مواجه میشود. در سال ۱۴۰۰ به حدود ۵.۵ میلیون نفر رسیده و در سال ۱۴۱۵ به ۱۰ میلیون نفر و در سال ۱۴۲۰ به بیش از ۱۳ میلیون نفر میرسد. در واقع نظام تامین اجتماعی کشور ایران باید منتظر تامین اجتماعی و مراقبت بهداشتی از یک جمعیت بالغ بر سه برابر آماری باشد که در حال حاضر وجود دارد.
در ادامه این گزارش آمده که تغییر یا عدم تغییر در نرخ باروری هیچ تاثیری بر این موضوع نداشته و سیاستهای کشور باید توجه خود را به خود این جمعیت جلب کنند و نیازهای آنها را باید بشناسند تا توان برنامهریزی و تشکیل زیرساختها برای اداره کردن آنها را داشته باشند. راز حرکت به سمت سالخوردگی موفق در عبور از جوانی موفق و استفاده از تواناییهای دوران جوانی به عنوان ذخیرهای برای دوران سالمندی است.
۲ سناریو برای نرخ باروری
مرکز پژوهشهای مجلس دو سناریو برای نرخ باروری مطرح کرده است. باروری یکی از مهمترین مولفههای تحول جمعیتی هر کشوری است. باروری روی تعداد و ساختار جمعیت تاثیر میگذارد. از دیدگاه جمعیتشناسی اولین عاملی که در تغییر و تحول ساخت جمعیت تاثیر مهمی دارد، پدیده باروری است.
سناریوی افزایش باروری: با توجه به سیاستهای جمعیتی کشور که به سمت افزایش تعداد موالید است و همچنین با توجه به رسیدن بیشزایی دهه ۱۳۶۰ به سن باروری و اینکه میزان باروری در سال ۱۳۹۵ به ۲.۰۱ رسیده که نسبت به میزان باروری کل ۱.۹ در سال ۱۳۹۰ افزایش داشته است.
از سوی دیگر میزان باروری کل در خیلی از مناطق روستایی بالاتر از سطح جانشینی است. ضمن آنکه سیاستهای حذف برنامههای تنظیم خانواده برای خانوادههای مناطق محروم و روستاها میتواند در راستای افزایش موالید مفید باشد. در نتیجه سناریوی افزایش جمعیت میتواند یک سناریوی محتمل باشد.
سناریوی ثبات باروری: به نظر میرسد سناریوی ثبات باروری در حد ۲ برای سالهای آینده در یک دوره کوتاهمدت به دلیل حجم موالید به نیروی محرکه اول دور از ذهن نباشد. البته با عبور از این نسل که در سن باروری هستند، احتمال به وقوع پیوستن این سناریو در درازمدت کم است.
با توجه به وضعیت جمعیتی کشور و سیاستهای جمعیتی حال حاضر، سناریوی افزایش باروری بهعنوان سناریوی مورد هدف و منتخب است. البته باید این نکته را یادآور شد که پیشبینی آینده جمعیتی کشور تا سال ۱۴۲۰ بر اساس فروض جمعیتی صرفا جمعیت زیر ۲۰ سال کشور را تحت تاثیر قرار میدهد.
در واقع پیشبینی جمعیت تا ۲۰ سال آینده بر اساس جمعیت حال حاضر صورت گرفته و این جمعیت از طریق فرض مرگ و میر به سنین بالاتر منتقل خواهد شد که در ۲۰ سال بعد، جمعیت ۲۰ ساله و بالاتر کشور را تشکیل خواهند داد. بنابراین صرفا برای جمعیت زیر ۲۰ سال از طریق فروض باروری، پیشبینی انجام میشود و تفاوت نتایج پیشبینیها نیز در جمعیت همین سنین است.
در دو سناریوی باروری افزایشی و باروری ثابت در سال ۱۴۲۰، جمعیت ایران به ترتیب حدود ۹۸ و ۹۵ میلیون پیشبینی شده است. در هر دو سناریو، نرخ رشد جمعیت کشور در آینده رو به کاهش است، ولی آنگونه که مشخص است در سناریوی باروری نرخ ثابت رشد کشور در پایان دوره نزیک به صفر است.
دهه شصتیها، بزرگترین گروه جمعیت ایران
ویژگیهای حال حاضر جمعیت در ایران متمرکز بر جوانان است. نسل متولدان اواخر دهه ۵۰ و ۶۰ بهعنوان بزرگترین گروه جمعیت ایران هستند. بزرگترین گروههای جمعیتی ایران در سنین ۳۰ تا ۴۵ سالگی با جمعیت حدود ۲۴ میلیون نفر در سال ۱۴۰۱ قرار دارند.
از ویژگیهای مثبت جوانان حال حاضر کشور ایران، در کنار حجم بسیار بالای آنها، بالا بودن درصد باسوادی و تحصیلات عالیه در بین آنهاست. فرصتی که اگر به درستی از آن استفاده شود و مهارتهای فراگرفتهشده در دوران تحصیل با مهارتهای مورد نیاز مشاغل کشور منطبق شود و جوانان را به سمت اشتغال سوق دهد، میتواند رمز موفقیت پنجره جمیتی در ایران باشد.
در ادامه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده که از ویژگیهای منفی دوران جوانی در جمعیت ایران، درصد بالای بیکاری، تاخیر در سن ازدواج و تشکیل خانواده و تاخیر در فرزندآوری است که به کاهش باروری در کل کشور منجر شده و نگرانی در مورد سالمندی جمعیت در آینده را به وجود آورده است. بنابراین چالشهای جمعیت حال حاضر و آینده ایران، به نحوه بهرهبرداری از فرصت پنجر جمعیتی بستگی دارد.
منبع: خرداد
کلیدواژه: سالمندان دهه شصتی مرکز پژوهش های مجلس تامین اجتماعی جمعیت ایران میلیون نفر حال حاضر پیش بینی سال ۱۴۲۰ ۲۰ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۸۷۳۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950